تنقلات روح

یادداشت هایی در مورد آنچه می بینم،می خوانم و می شنوم

تنقلات روح

یادداشت هایی در مورد آنچه می بینم،می خوانم و می شنوم

مشخصات بلاگ
تنقلات روح

اینجا هر چه را ببینم و بخوانم و بشنوم معرفی می کنم و مختصر نظری...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۶ مطلب با موضوع «دیدنی» ثبت شده است


اسم فیلم: دهلیز

نظرم:حتما ببینید

 

نکته اول جسارت کارگردان در نقش متفاوت رضا عطاران...و دوم بازی خوب بچه فیلم!

دهلیز همین فضایی است که در جامعه ایجاد شده است و ارزشهایی که از بین رفته و تاریکی جامعه... باید از آن عبور کرد اما ترس دارد، مانند دهلیز خانه مادربزرگ...

اسب که نماد آزادی است و پدری که اسب می سازد و بچه ای که بتمن و مرد عنکبوتی می خواهد...

ایده شروع فیلم خیلی خوب و عالی بود و اینکه توی فیلم تکرار می شد

حلقه شیوا توی چشم است.

بهروز شعیبی یا ابوذر آژانس شیشه ای و حاج آقای طلا و مس...

گیری که به فیلم است همین که باز چوب خیمه اش را در زمین قصاص و حکم الهی زده...این خوب نیست.

پیشنهاد می کنم مصاحبه حداد عادل در مورد دهلیز را نیز بخوانید. چند نکته مهم اش را اینجا می آورم:

1-«دهلیز» فیلمی است که در آن یک مفهوم مهم انسانی و اجتماعی و دینی یعنی مفهوم «قصاص»، بستر جریانات و حوادث و گوهر و جان‌مایۀ فیلم است. «قصاص» و روی دیگر این سکه، یعنی «عفو» مفهومی کاملاً انسانی است. دهلیز از آغاز تا انجام، چیزی جز دیالکتیک تز و آنتی‌تز قصاص و عفو نیست. مادر مقتول، هم پسر جوان خود را از دست داده و هم در اثر ضربۀ روحی ناشی از این فاجعه، تکلم خود را از دست داده و زمین‌گیر و بیمار شده است.

2-دهلیز از نظر اخلاقی یک فیلم «پاک» است. با آنکه داستان فیلم می‌تواند زمینه‌ساز کشیده شدن فیلم به روابط غیراخلاقی و فساد و گناه شود، چنین اتفاقی در فیلم نمی‌افتد. بینندۀ هوشمند به روشنی درمی‌یابد که تهیه‌کننده اسیر وسوسۀ «گیشه» نشده و برای جلب مشتری و پرفروش‌ترشدن فیلم به سراغ زشتی ها و پلشتی های جامعه نرفته است.

زنی جوان، دور از شوهر که گرفتار مشکلات زندگی است، به سراغ این و آن می‌رود تا به او کمک کنند. بسیاری از تهیه‌کنندگان و کارگردانان، درست همین جاست که فیلم را با چاشنی حوادث عشقی و روابط غیراخلاقی، به ظاهر جذاب می‌سازند و به واقع به «کثافت» می‌کشانند.

اما در دهلیز چنین انحرافی دیده نمی‌شود. شیوا آرایش وسوسه‌برانگیز ندارد و نگاه و احساس و لباس او، مردان را به گناه دعوت نمی‌کند. در رفتار و گفتار نیز عشوه‌گری نمی‌کند. او پاک است و پاک می‌ماند. مردانی که بر سر راه او هستند نیز پاک و نجیب‌اند. دهلیز می‌خواهد به جای نشان دادن فساد اخلاقی در جامعه، که متأسفانه نزد بعضی از فیلمسازان امری عادی شده، سلامت و پاکی جامعه را، که هرگز نباید فراموش شود، نشان دهد. دهلیز می‌خواهد بگوید اگر بی‌اخلاقی یک واقعیت است، اخلاق و پاکی و نجابت هم واقعیت است و همه نباید همیشه از یک سو غش کنند.


اسم فیلم: من و زیبا

نظرم: ببینید بد نیست

 

بازیگران شاخص: پرویز پرستویی-شهاب حسینی

فیلم در مورد یه آدمیه که قبل انقلاب اسب داشته و لب ساحل شمال کارش این بوده که زنا رو سوار اسب می کرده و می چرخونده. تیتراژ اولیه جالبی داره.حالا توبه می کنه و عذاب می کشه. فکر میکنه که توبه اش در صورتی قبوله که با اسبش توی روز تعزیه عاشورا جای امام حسین(ع) و ذوالجناح نقش بازی کنه.

فیلم در مجموع خوبیه. اصلا قوی نیست اما ببینید بد نیست. بازی شهاب حسینی خیلی خوبه. آخرش بد تموم میشه. لزومی نداشت که همون جا بمیره و وصیت کنه، سر تعزیه.

ولی در کل خوبه. اگه این فیلم ۱۰ سال پیش ساخته می شد خیلی خوب بود اما الان متوسطه


نام فیلم: فرشتگان قصاب(سهیل سلیمی)

نظرم: حتما ببینید

 

فرشتگان قصاب روایتی از قاچاق اعضای بدن انسان توسط صهیونیست‌هاست که داستان آن در افغانستان می‌گذرد. در فرشتگان قصاب شاهد روایتی جدید از حضور امریکایی‌ها در افغانستان و پشت پرده انفجارهایی هستیم که در اخبار تحت عنوان انفجارهای تروریستی از آنها یاد می‌شود. فرشتگان قصاب که از زاویه گفتمان دینی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران به بیان داستان خود پرداخته در انتخاب سوژه و داستان بسیار موفق ظاهر شده است.

سوژه فرشتگان قصاب اگر چه در مورد قاچاق اعضای بدن است که تا کنون فیلم‌های زیادی در این خصوص به ویژه در سینمای جهان ساخته شده است اما با نگاهی متفاوت و از زاویه سیاست‌ها و نقطه‌نظرات سیاسی ایران به این مساله و همچنین مساله جنگ امریکا و افغانستان و فعالیت‌های صلیب سرخ پرداخته است که در این جایگاه، موردی منحصر به فرد است.

جالب:

-به جشنواره فجر راهش ندادند و در تلویزیون هم بدون کمترین فضاسازی پخش شد.

-به قول یکی از مقاله ها کاش آمریکایی ها این فیلم را می ساختند، آن وقت کاری می کردند همه دنیا آن را ببیند.

-بوی حسن عباسی از فیلم می آید.(البته جالب است که فیلم اصلا شعاری ساخته نشده و حرفه ای است!)

-فیلم یک نمونه حمله فرهنگی متقابل است در برابر فیلم هایی مثل آرگو و...(البته حمایت از آن کجا و این کجا!)

-داستان فیلم از یک خبر واقعی سرچشمه گرفته: اسرائیلی ها در کشورهایی که ارتش آمریکا به عناوین مختلف ورود پیدا می کند، اعضای قابل برداشت افراد آسیب دیده در حوادث گوناگون، که همگی ساختگی و عمدی است را تحت پوشش صلیب سرخ و در فضاهای به اصطلاح درمانی به سرقت می برد!(در غرب آن خبرنگار افشا کننده ترور شد!)

-در آخر فیلم دختری که نماد حیات سرزمین افغانستان است زنده می ماند  و در مقابل طلوع آفتاب می ایستد.رنگ بندی لباس دختر شبیه پرچم افغانستان است!

ایرادات:

-تیتراژ اولیه فیلم خیلی نا خوانا بود.

-در نیمه اول فرشتگان قصاب، ریتم بسیار کند است و داستان به قدری دیر شروع می‌شود که در نیمه اول مخاطب را درگیر خود نمی‌کند و احتمالا او را از تماشای ادامه فیلم منصرف می‌کند که این یکی از نقاط ضعف بسیار مهم فیلم است.

- دیوید فرمانده امریکایی نیز کاراکتری دارای ابهام و تناقض بود و رفتارهای او با نیروهای خودش کمتر به یک فرمانده نظامی شبیه بود.

-لهجه‌ افغانی بازیگران ایرانی باورپذیر نیست و حتی راکورد این لهجه‌ها نیز حفظ نشده است و گاهی به لهجه افغانی صحبت می‌کنند و گاهی به لهجه فارسی ایرانی.

-مورد دیگر، صحنه‌هایی مانند اسلوموشن حرکت گلوله است که در یک فیلم واقع‌گرایانه به شدت توی ذوق می‌زند و آن هم در شرایط حساسی مانند کشتن یک جوان جلوی چشم همسرش خنده‌دار جلوه می‌کند.

 

در پایان پیشنهاد می کنم دردودل های سهیل سلیمی را بخوانید که چقدر اذیت شده در مسیر ساخت!


اسم مستند: آخوند چینی

نظرم:حتما ببینید

 

یک روحانی در فضای تبلیغ معارف اسلامی تصمیم می گیرد زبان فرانسه یاد بگیرد اما بعد از مدتی می فهمد که جمعیت چین جمعیت بیشتری برای تبلیغ دارد و همچنین دشواری زبان چینی کار در این زمینه را کم کرده است.

در این مستند او از خاطراتش و دشواری هایی که کشیده و همچنین تلاشهایی که می کند می گوید.

زمان مستند 30 دقیقه است.

با توجه به اینکه در جشنواره عمار ارائه شده، یک کار مردمی است اما خوب است.

لینک دانلود در آپارات: http://www.aparat.com/v/jhwxd


اسم فیلم: زندگی خصوصی آقا و خانم میم!

نظرم:حتما ببینید

 

داستان فیلم:

فیلم در مورد خانواده ای است که از یک شهرستان نامعلوم به تهران می‌آیند. مرد این خانواده(محسن مهرداد) با زیرکی و سخت‌کوشی در شغلش توانسته است به موفقیتی برسد. او در یک شرکت بزرگ به عنوان رئیس بخش فروش و بازاریابی مشغول به کار می‌شود. همسر محسن (آوا) که از همان ابتدای فیلم معلوم می‌شود چیزی را از شوهرش پنهان می‌کند زنی ساده است و از همان دیالوگ‌های اولیه مشخص می‌شود که به زندگیش علاقه‌مند است. ولی در راستای فضای ایجاد شده توسط شوهرش مجبور می‌شود (و بعدا خودش علاقه‌مند می‌شود) که ظاهرش را تغییر دهد. اما محسن که یک فرد سنتی است و تلاش می‌کند که مدرن شود! این را برنمی‌تابد. ابراهیم حاتمی‌کیا (دکتر گوهریان) و هیئت‌رئیسه شرکت با رفتار و برخوردهایشان اضطراب بیشتری را برای محسن ایجاد می‌کند. در اواخر فیلم متوجه می‌شویم که رازی که آوا از شوهرش پنهان کرده بوده بچه دار شدن آن‌ها بوده است. پایان فیلم هم در فضایی مانند ابتدای فیلم رقم می‌خورد و خانواده سوار ماشین هستند؛ اما این خانواده دیگر آن خانواده سابق نیست...

حواشی فیلم:

این فیلم دومین ساخته سینمایی روح‌الله حجازی است. او در این فیلم، به قول خودش یک ریسک بزرگ را در زندگی سینمایی‌اش انجام داده است. استفاده از بازیگران کم و شاخص و همچنین فضای محدود باعث می‌شود هر اشتباه کوچکی در زمینه فیلم‌نامه و کارگردانی بزرگ جلوه کند، اما او به خوبی توانسته است کارش را انجام دهد.

به ویژه بازی ابراهیم حاتمی‌کیا باعث شده است که نگاه‌های بسیاری به این فیلم دوخته شود.


نام سریال: عقاید یک آکتور سینما

نظرم:مسموم است، اگر می خواهید بکوبید ببینیدش!

 

واقعا چرا هیچ قانونی در کشور وجود ندارد که یک آدم مزخرف عوضی به بهانه بازیگر بودن نتواند در عرض یک هفته این همه مشهور شود؟ در خیابان بیلبورد ها و تبلیغاتی که به تیر چراغ ها می زنند همه عکس بازیگران است-پل عابر پیاده-مترو و تبلیغات داخل آن-مغازه های سی دی فروشی-همه سوپر مارکتها- مجلات-تبلیغات تلویزیون،روزنامه،رادیو...

بابا به پیر،به پیغمبر این همه امکانات که برای معرفی هانیه توسلی و بقیه بازیگرها در این مملکت قرار داده شده، برای معرفی دین قرار داده نشده.

با این همه فعالیت اگه من هم بازیگر شوم ظرف دو روز می شوم الگو، حتی من!

همین می شود که روی بزرگترین بیلبورد شهر،عکس نیوشا ضیغمی گربه به دست می خورد که 10 تا مرد پشت سرش ایستاده اند و اسم فیلم هم هست: یکی برای همه...یک فیلم فاسد...

در هر صورت این مجموعه(عقاید یک آکتور سینما) هم تلاشی است برای الگو کردن بازیگران، نه ظاهر بلکه عقایدشان که در فیلم ها گفتنی هم نیست! این هم از جنس رالی ایرانی است!کارگردانش منیژه حکمت است که او هم همان است که هست...

خط شکن است برای از بین بردن قبح و هرچه که اسمش حیاست.

قسمت اول مصاحبه با رضا عطاران است. این هامطالبی است که به خورد بیننده می رود:

-سیاست و سیاستمدار هر دو عوضی اند و استثناء هم ندارد.

-فیلم سخیف وجود خارجی ندارد، همه فیلم ها، تکرار می کنم همه فیلم ها از آنجا که اثر هنری اند قابل احترام اند!

-اولین فیلمی که رضا عطاران در سینما دیده قبل انقلاب بوده و یک فیلم مورد دار و منکراتی است که خاطره شیرینی هم هست!

-هر چه که به عنوان میان برنامه از بازی رضا عطاران پخش می شود قسمت هایی است از هنجار شکنی ها و تیکه هایی بی اخلاقی.

قسمت دوم مصاحبه امیر جعفری با هانیه توسلی است. یک لاس و گاس!

-اواسط برنامه فکر می کنی یک نفر قایمکی از صحنه مخ زنی! این دو نفر فیلم گرفته است.یکی به یکی دیگه میگه اینجوری دوستت دارم و فلان و...

-کلا استخاره کردن خرافه است اما ایشان به جایش ایچینگ و سکه انداختن را پیشنهاد می کنند. مثلا برای بازی فلان فیلم ایچینگ می گیرند!

-هیچ چیز مطلق نیست.

-مجرد بودن خانم توسلی و زندگی ایشان با گربه هاشان!

-هویت هر کس به مارک ها و اجناسی است که می خرد.

-شاعر برتر(حتی شاید از حافظ) فروغ فرخزاد است.

...

خلاصه این مجموعه هم خط شکن است برای هنجار شکنی.

ای کاش قانونی تدوین شود که هر ننه قمری یک شبه اینقدر معروف و الگو نشود.